دفترچه ممنوع

ساخت وبلاگ
آدم موجود غریبیه. بعضی وقتها ملوس، معصوم، مظلوم و مهربانه. اینقدر که هرکس می بیندش دلش می خواهد دستی به سرش بکشه و حمایتش کنه و خودش هم کلسیونی از همه حامی ها جمع می کنه. بعضی وقتها تصمیم می گیره و از خدا کمک می خواد و قوی میشه قوی، جنگجو، عاقل، جدی و رک. اگرچه شبها کابوس می بینه، با وجود اینکه استخوانهای بودنش درد می کنه، علیرغم اینکه  نگران آدمهایی است که حقیقت را بهشان گفته، اما به خودش ایمان د دفترچه ممنوع...
ما را در سایت دفترچه ممنوع دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soofiia بازدید : 88 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 2:08

ده دقیقه تا دوازده نیمه شب مانده و فردا هفته جدید شروع میشه هفته جدید با کلی کار اداره و یه لایحه دفاعیه سخت. با کار لذت بخش داوری مقالات با وظیفه خودخواسته تموم کردن مقاله کودک ازاری با پیگیریهای الزامی برای گرفتن گواهینامه موقت دکترا. با عروسی علیرضا پسر داییم که بیست و شش  سال قبل  من و اون و همزادم، یکی از بدترین خاطرات زندگی رو باهم تجربه کردیم و برای اون این تجربه تلخ  یه بار دیگه تو نوجوانی دفترچه ممنوع...
ما را در سایت دفترچه ممنوع دنبال می کنید

برچسب : هفته, نویسنده : soofiia بازدید : 67 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 2:08

میشه. باور کن میشه. تجربه کردم که میگم. این شبها خیلی بد میخوابم و خسته و له از خواب بیدار میشم. در شرکت تند تند نامه و لایحه مینویسم ساعت دو ونیم با عجله مبرم دنبال پسرو میارمش خونه و غذا میپزم و... طفلک اذیتی ندارد اما من خیلی خسته ام م زنگ میزند که دیرتر از همیشه می اید  و من ناگهان حس میکنم چقدر خسته ام، چقدر دلم ازادی میخواهد، چقدر استخوانهایم درد می کند. حالم دارد بد میشود غرغروی وجودم نق زد دفترچه ممنوع...
ما را در سایت دفترچه ممنوع دنبال می کنید

برچسب : قهوهو,صندلی,کتاب, نویسنده : soofiia بازدید : 75 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 2:08

عروسی خر است. ساعتها معطل شدن در ارایشگاه مزخرفترین کار دنیاست.امروز عروسی علیرضاست. دیشب امدیم شهرمان. صبح خسته و له رفتیم ارایشگاه برای رنگ مو و کم کم هم باید برویم برای ارایش و شینیون!و بقیه مسخره بازیها! حالم از این همه اتلاف وقت بد می شود. واقعا بد میشود. امروز اتفاق جالبی افتاد. ارایشگاه که بودیم یکی زنگ زد و سوالاتی از خانم مدیر پرسید. خانم مدیر خیلی سرش شلوغ بود به بچه های ارایشگاه گفت کدا دفترچه ممنوع...
ما را در سایت دفترچه ممنوع دنبال می کنید

برچسب : ارایشگاه, نویسنده : soofiia بازدید : 71 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 2:08

من نمیدونم همه اینقدر با منشی جماعت درگیرند یا فقط من؟ اگه یه روزی اومد که من تونستم روی این منشی های وقیح پررو و دریده رو کم کنم، اون روز روز پیروزی من ارزشهای اسلام و انقلاب است!! فکر کنم یه دوره اموزشی نیاز دارم تا از پس اینا بربیام. تو شرایطی که شدیدا نیاز به مدرک دکترام دارم تا بتونم برای هیات علمی شدن تقاضا بدهم و در وضعیتی که از  5 مرداد تقاضای مدرک دادم و طبق سیستم قرار بوده بیست روزه مدرک دفترچه ممنوع...
ما را در سایت دفترچه ممنوع دنبال می کنید

برچسب : ماجرای,منشی, نویسنده : soofiia بازدید : 90 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 2:08

از فردا، من به تو، به تو دخترک وابسته ناتوان قول میدهم از فردا، بزرگت میکنم.

از فردا حال خوبت را خواهم ساخت.

از فردا کلید شادی و ارزشمندیت را از دست دیگران خواهم گرفت.

از فردا آزادی، آزاد و مسئول

دفترچه ممنوع...
ما را در سایت دفترچه ممنوع دنبال می کنید

برچسب : فردا, نویسنده : soofiia بازدید : 73 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 1:53

باغ را خوب گشته ام

اما باز فکر می کنم

کسی لابه لای درختان پنهان است

 این خیال

 دل انگیز است و زیبا

حتی اگر

کسی لا به لای درختان پنهان نباشد.

رسول یونان

دفترچه ممنوع...
ما را در سایت دفترچه ممنوع دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soofiia بازدید : 73 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 1:53

معاون مهد با چهره ای که حتی اندکی پشیمانی در آن نمی دیدی جلو آمد و کلی مقدمه چینی کرد و صغری کبری چید و رطب و یابس به هم بافت که بگوید علیرغم تاکیدهای ما پسرک را برای دومین بار متوالی کلاس هوش هشتگانه نفرستاده اند و اشتباها فرستاده اند جشن تولد! فقط دلم را خوش میکرد که کلاس جبرانی برایش میگذارند و من به جای اینکه طلبکارش شوم خواهش کردم که لطف کند و چک کند که دو هفته قبل هم که پسرک طفلک اصرار داشت کلاس نرفته و در عکسها هم حضور نداشت و انها موضوع را انکار میکردند را هم چک کند! الان هم که مینویسم حالم بد میشود دور دهانم دتدانهایم و فکم درد میگیرد بعد تلخی می ریزد توی گلویم و بعد منتشر میشود در دس دفترچه ممنوع...
ما را در سایت دفترچه ممنوع دنبال می کنید

برچسب : مهمان,ناخوانده, نویسنده : soofiia بازدید : 80 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 1:53

همه دوستت دارند، تحسینت می کنند، میگویند خیلی با تو راحتند و تو چقدر شکل آنهایی. اینجا بین این ادمها مهربانی، خوشگلی، بامزه ای، فرهیخته ای.(م) مهربان است و با ملاحظه، هوایت را دارد و آشکارا به داشتن همسری چون تو افتخار می کند. پسرت از شادی قهقهه می زند و با بچه ها بازی میکند وهمه چقدر این پسرک آرام با ادب بامزه را دوست دارند. همه چیز خوب است اما اما پس چرا تو دلت میخواهد زودتر تمام شود؟ چرا علیرغم اصرارشان در برنامه بعد شرکت نکردی؟ چرا وقتی همه چیز اینقدر خوب به نظر می رسد حال تو خوب نیست؟ پی نوشت؛ جوابی که پنج ساعت بعد به این سوال میدهم؛ همه چیز دیده شدن تایبد شدن و تحسین شدن نیست بخشی از وجو دفترچه ممنوع...
ما را در سایت دفترچه ممنوع دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soofiia بازدید : 58 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 1:53

خوب آره، صد البته که حال آدم بد می شود. هرکس دیگری هم بود حالش بد میشد و دچار احساسات آشفته ساز میشد. اما دخترم، خوشگلم، عزیزم، فدای گریه های دردناک و غمگینت شوم، فرق آدمها و عیار قوت روح ادمها همین جاها روشن می شود. یکی می نشیند کنج خانه وکز می کند. یکی سنگینیش را با خودش حمل می کند و خسته و بی حوصله دراز می کشد روی تخت و برای پسرش سی دی می گذارد که مزاحم غمهایش نشود. دیگری پرخاشگر می شود و به دیگران حمله می کند. اما برای تو که خیلی وقتها مثل یک دخترک کوچک پشت سر مادرت قایم شده ای. حالا وقتش است  که بیایی جلو و سینه ات رو جلو بدهی و صحبت کنی. حرف بزنی. درکت می کنم، اعتمادت شکسته، معصومیت روح دفترچه ممنوع...
ما را در سایت دفترچه ممنوع دنبال می کنید

برچسب : بلند, نویسنده : soofiia بازدید : 82 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 1:53

آدم موجود غریبیه. بعضی وقتها ملوس، معصوم، مظلوم و مهربانه. اینقدر که هرکس می بیندش دلش می خواهد دستی به سرش بکشه و حمایتش کنه و خودش هم کلسیونی از همه حامی ها جمع می کنه. بعضی وقتها تصمیم می گیره و از خدا کمک می خواد و قوی میشه قوی، جنگجو، عاقل، جدی و رک. اگرچه شبها کابوس می بینه، با وجود اینکه استخوانهای بودنش درد می کنه، علیرغم اینکه  نگران آدمهایی است که حقیقت را بهشان گفته، اما به خودش ایمان داره. تک و تنها و بدون حمایت هیچکسی قدم جلو میگذاره ولی سکوت میکنه تا دردش واگیر نداشته باشه. چشم به راه هیچ حمایتی نیست. تلخی حوادث را قورت می دهد و زندگی می کند.     دفترچه ممنوع...
ما را در سایت دفترچه ممنوع دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soofiia بازدید : 97 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 1:53